تنهایی

دست نوشته های یک دختر جوان

تنهایی

دست نوشته های یک دختر جوان

خسته شدم

دیگه از اینکه همه حرفهای نگفته و نشنیده و شنیده رو توی دلم نگه داشتم خسته شدم.دیگه طاقت ندارم میخوام همینجا همشو فریاد بزنم تا همه بفهمند.

دیگه برام فرقی نمیکنه کی چی میگه یا چی فکری راجب من میکنه فکرش برای خودش ، حرفاشم ب اصلا برام مهم نیست.

از اینکه هر 5 دقیقه یه بار یه  نمیدونم میاد توی ذهنم خسته شدم از اینکه همش خودمو خوب جلوه بدم خسته شدم.

میخوام همه اون روی سگیمو ببینن تا بفهمن من اونی که فکر میکنن نیستم.

میخوام توی این دنیای دو رویی فقط خودم باشم،فقط خودم.

نظرات 1 + ارسال نظر
افسانه چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:37 ب.ظ http://gtale.blogsky.com/

سلام زهرای عزیزم

حالا مگه چی شده؟

دلم از خیلیا گرفته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد